امرایی(۱۳۸۹) پژوهشی با هدف بررسی رابطهی بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی کتابداران کتابخانههای دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام داد. روش پژوهش، توصیفی همبستگی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامههای استاندارد مهارتهای ارتباطی و هوش هیجانی بود. جامعهی آماری شامل ۱۱۷ نفر کتابدار کتابخانههای دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۸۹ و روش نمونهگیری سرشماری بود. روایی پرسشنامهها از روش محتوایی و صوری و پایایی آنها با استفاده از محاسبهی ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر ۸۶/۰ و ۹۲/۰ تأیید گردید. روش گردآوری دادهها، به شکل مراجعهی حضوری و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، در دو سطح آمار توصیفی(درصد میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(آزمونهای ضریب همبستگی و آزمون t تک متغیره) صورت گرفت. یافتهها نشان داد که، میانگین هوش هیجانی و مؤلفههای مربوط به آن در دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی اصفهان کمتر از سطح متوسط بود، اما مؤلفهی خود انگیزی در کتابداران دانشگاه اصفهان بیشتر از سطح متوسط بود. میانگین کلیهی ابعاد مهارتهای ارتباطی در دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی کتابداران در دانشگاه اصفهان و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت. بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت؛ یعنی هوش هیجانی بالای کتابداران، منجر به برقراری ارتباط مناسب با مراجعین شده بود. کتابداری، که تواناییهای لازم برای هوش هیجانی را در اختیار داشته باشد، خدمات را به گونهای عرضه میکند که موجب رضایتمندی بیشتر از سوی مراجعین شود. پس میتوان نتیجه گرفت که یکی از مؤلفههای اساسی برقراری ارتباط مناسب کتابداران با مراجعین، برخورداری از سطح مطلوب هوش هیجانی میباشد،که میتوان از طریق برگزاری دورههای تخصصی، میزان آن را در کتابداران بهبود بخشید.
جمالی(۱۳۸۹) با توجه به اهمیت نقش هوش هیجانی در سلامت روان، پژوهشی با هدف فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون رابطه میان هوش هیجانی و سلامت روان انجام داد. این پژوهش با استفاده از تکنیک فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر رابطه هوش هیجانی با سلامت روان را مشخص نموده است. بدین منظور از بین ۴۵ پژوهش،۳۰ پژوهش که از لحاظ روششناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر ۴۷۲۱ شرکتکننده و ۳۰ اندازه اثر میباشد. یافتههای پژوهش نشان داد رابطه هوش هیجانی و سلامت روان به طور کلی(۴۷/۰) میباشد زمانی که هوش هیجانی به عنوان صفت ارزیابی میشود ارتباط قویتری با سلامت روان دارد، نسبت به زمانی که به عنوان توانایی ارزیابی میشود. بنابراین هوش هیجانی بالاتر ارتباط معناداری با سلامت روان بهتر دارد.
باستانی(۱۳۸۹) تحقیقی با هدف بررسی رابطه سبک رهبری(رابطه مدار- وظیفه مدار) و مهارتهای ارتباطی مدیران(کلامی، شنود، بازخورد) با سلامت روان کارکنان بیمارستان ولیعصر(عج) ناجا در تهران انجام داد. این پژوهش توصیفی و به صورت مقطعی در سال ۱۳۸۹ روی ۲۵۸ نفر از مدیران و کارکنان بیمارستان انجام شد. نمونهگیری به روش طبقهای نسبتی صورت گرفت. بین سبک رهبری و مهارتهای ارتباطی مدیران با سلامت روان کارکنان از لحاظ آماری رابطه معنیداری مشاهده نشد. بین ابعاد سبک رهبری، سبک رابطه مداری با سوء عملکرد اجتماعی و سلامت روانی رابطه مثبت و معنیدار نشان داد. سبک رهبری و مهارتهای ارتباطی مدیران قدرت پیشبینی کنندگی معنیداری برای سلامت روان کارکنان نداشت. از بین ابعاد سلامت روان در بعد افسردگی تفاوت معنیداری بین زنان و مردان مشاهده شد.
کوثری(۱۳۹۰) تحقیقی با هدف شناسایی و ارائۀ آن دسته از شاخصها و معیارهایی است که بر روی سلامت روان و ارتقای سطح مهارت و تواناییهای فنی مدیران ورزشی مهم است، انجام شد. روش تحقیق، توصیفی بود و اطلاعات مورد نیاز از طریق میدانی جمعآوری شد. بدین منظور، پرسشنامه در بین ۲۹۵ مدیر ورزشی به عنوان نمونه تحقیقاتی توزیع شد. روایی پرسشنامه با بهرهگیری از نظرات متخصصان و همسانی درونی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ آمد. نتایج تحقیق نشان داد که مدیران ورزشی برای داشتن سلامت روان و اثربخشی در انجام وظایف و موفقیت، نیازمند برخورداری از مهارتهای ارتباطی و تعامل اجتماعی قوی با همکاران در خصوص همفکری، تبادل نظر و کار گروهی میباشند.
بهرامی(۱۳۹۰) پژوهشی به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه پیام نور سردشت اجرا کرد. ۱۰۰ نفر با روش نمونهگیری تصادفی نسبی از بین دانشجویان دختر و پسر انتخاب شده و پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن و پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل نمودهاند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی(میانگین، میانه، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی تحلیل t‐test مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن بود که بین هوش هیجانی و بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور سردشت رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان میدهد که بین هوش هیجانی و بهداشت روانی مردان و زنان دانشجویان دانشگاه پیام نور سردشت تفاوت معناداری وجود دارد.
یعقوبی(۱۳۹۰) پژوهشی با هدف بررسی رابطه سازههای ورزش، شادکامی و هوش هیجانی با سلامت روانشناختی انجام داد. نتایج نشان داد که شادکامی، ورزش و هوش هیجانی با سلامت روانشناختی همبستگی مثبت و معناداری دارد. همچنین بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار در سازههای شادکامی، هوش هیجانی و سلامت روانشناختی تفاوت معنیداری وجود دارد.
فرهمند(۱۳۹۱) پژوهشی با هدف بررسی ارتباط بین ابعاد هوش هیجانی با اضطراب رقابتی و سلامت روان در ورزشکاران زن و مرد رشتههای گروهی و انفرادی استان فارس انجام داد. ۲۷۰ ورزشکار زن و مرد از تیمهای مختلف، که تمامی آنها دارای ۶ تا ۱۵ سال سابقه قهرمانی بودند، یکبار در شب قبل از مسابقه و بار دوم در فاصله نیم ساعت مانده به انجام مسابقه، پرسشنامههای هوش هیجانی سیبریاشرینگ، اضطراب رقابتی مارتنز و سلامت روان گلدبرگ را پر کردند. یافتهها نشان دادند که تمام ابعاد هوش هیجانی با اضطراب رقابتی رابطه منفی دارد، اما رابطه هوش هیجانی با دو بعد سلامت روان(علائم جسمانی و عملکرد اجتماعی) مثبت و با دو بعد دیگر(علائم اضطرابی و افسردگی) منفی میباشد.
بال افشان(۱۳۹۱) در پژوهشی به تعیین ارتباط بین کیفیت مهارتهای ارتباطی با سلامت روان در کارکنان سازمان ورزش و جوانان اصفهان پرداخت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعهی آماری شامل کلیه کارکنان سازمان ورزش و جوانان اصفهان در سال ۱۳۹۱ بود. نمونه آماری به حجم ۲۰۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه مهارتهای ارتباطی و سلامت روان بود که روایی پرسشنامهها بر اساس نظرات استادان و محققین و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب ۷۶/۰ و ۸۶/۰ محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری، آزمون t تک متغیره، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد، کیفیت مهارتهای ارتباطی کارکنان اداره کل تربیتبدنی اصفهان پایینتر از سطح متوسط بود. سلامت روانی افراد گروه نمونه در حد متوسط بود. همبستگی مثبت و معنیداری بین کیفیت مهارتهای ارتباطی و اوقات فراغت با سلامت روانی وجود داشت. در حالی که بین کیفیت مهارتهای ارتباطی با سلامت روانی همبستگی معنیداری قابل مشاهده نبود.
امامی(۱۳۹۱) پژوهشی با هدف بررسی رابطه سبک رهبری(رابطه مدار- وظیفه مدار) و مهارتهای ارتباطی مدیران(کلامی- شنود- بازخورد) با سلامت روان کارکنان بیمارستان ولیعصر(عج) ناجا در تهران انجام داد. این پژوهش توصیفی و به صورت مقطعی روی ۲۸۵ نفر از مدیران و کارکنان بیمارستان انجام شد. نمونهگیری به روش طبقهای نسبتی صورت گرفت. ابزار جمعآوری اطلاعات ۳ نوع پرسشنامه سبک رهبری و مهارتهای ارتباطی و سلامت روان بود. دادهها با روشهای آماری توصیفی و استنباطی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون خطی به شیوه همزمان و آزمون MANOVA مورد بررسی و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۶ تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین سبک رهبری و مهارتهای ارتباطی مدیران با سلامت روان کارکنان از لحاظ آماری رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین ابعاد سبک رهبری، سبک رابطه مداری با سوء عملکرد اجتماعی و سلامت روانی رابطه مثبت و معنیدار نشان داد. سبک رهبری و مهارتهای ارتباطی مدیران قدرت پیشبینی کنندگی معناداری برای سلامت روان کارکنان نداشت. از بین ابعاد سلامت روان در بعد افسردگی تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شد.
تهرانی(۱۳۹۱) در یک تحقیق توصیفی مقطعی و با روش نمونهگیری سرشماری، ۱۰۷ دانشجوی پرستاری دانشکده علوم پزشکی نیشابور مورد بررسی قرار داد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار- اون و پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ ۲۸(سؤالی) و از معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. یافتهها نشان داد ارتباط معنادار آماری بین هوش هیجانی، سلامت روان و پیشرفت تحصیلی وجود داشت ارتباط معنادار آماری بین بعضی اطلاعات دموگرافیک با هوش هیجانی(ترم تحصیلی)، سلامت روان(محل سکونت) و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. به منظور رسیدن دانشجویان به سطح بالایی از مهارتهای تحصیلی و موفقیت در آینده، علاوه بر تواناییهای شناخت کلی، بایستی به رشد مناسب در جنبههایی چون کنترل هیجانات و عواطف دست یابند.
آهنگری(۱۳۹۱) پژوهشی با طرح این سؤال که آیا ارتباط خاصی بین مهارتهای هوش هیجانی(مانند مهارتهای بین فردی، درون فردی و مدیریت استرس) و میزان اضطراب زبان آموزان ایرانی وجود دارد یا نه؟ انجام داد. افراد مورد تحقیق شامل ۱۵۲ نفر از دانشجویان دختر و پسر زبان انگلیسی(ترم اول و دوم) از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که بهصورت اتفاقی انتخاب شدند. بر اساس یافتههای این پژوهش، به طور کلی بین اضطراب یادگیری زبان و مهارتهای هوش هیجانی، ارتباط معنیدار وجود دارد. مطابق نتایج این تحقیق، همبستگی منفی میان اضطراب و تمامی زیر مهارتهای انتخابی هوش هیجانی (به غیر از روابط بین شخصی) وجود دارد. این تحقیق نشان داد که تفاوت نمرات میانگین اضطراب بین دانشجویان دختر و پسر معنیدار نمیباشد. همچنین بر اساس یافتههای این پژوهش، تفاوت نمرات میانگین هوش هیجانی در میان دانشجویان دختر و پسر به جز مهارتهای مدیریت استرس، خود شکوفایی و تحمل استرس که در آنها تفاوت معنیدار بوده است در سایر موارد معنیدار نمیباشد.
راد(۱۳۹۱) در پژوهشی ارتباط بین هوش هیجانی با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داد. تحقیق حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد سراب در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ تشکیل میدادند نمونه تحقیق شامل۳۰ دانشجوی دختر است که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. دادههای جمعآوری شده با روش آماری استنباطی و ضریب همبستگی جزئی و ضریب همبستگی پیرسون انجام گرفته است نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و مؤلفههای آن با سلامت روانی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد. اما بین هوش هیجانی و برخی از مؤلفههای سلامت عمومی از قبیل اضطراب اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی رابطه منفی معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان میدهد که بین سلامت روانی و معدل تحصیلی معنیداری وجود ندارد.
محمدی(۱۳۹۱) مطالعهای به منظور تعیین ارتباط بین هوش هیجانی و مهارت ارتباطی با بیمار در پرستاران انجام داد. این مطالعه تحلیلی در سال ۱۳۹۱ بر روی ۸۰ پرستار زن و مرد شاغل در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد که به صورت سهمیهای از هر بیمارستان انتخاب شدند. پرسشنامههای هوش هیجانی و مهارت ارتباطی توسط آنها تکمیل و دادهها با آزمونهای آماری همبستگی پیرسون، تی و آنالیز واریانس تحلیل شدند. بین همه حیطههای هوش هیجانی و کیفیت ارتباط با بیمار رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. تفاوتهای جمعیتی(جنس، سن، سابقه کاری، سطح تحصیلات و نوع استخدام) ارتباط معنیداری باهوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی نداشتند. با توجه به یافتهها، از آنجا که افزایش هوش هیجانی، شیوهای مؤثر جهت ارتقای مهارتهای ارتباطی پرستاران و در نتیجه بهبود کیفیت مراقبت است، پیشنهاد میشود آموزش هوش هیجانی در بیمارستانها مورد توجه قرار گیرد.
کشفی(۱۳۹۲) در پژوهشی تأثیر هوش هیجانی بر سلامت روان و کیفیت روابط اجتماعی مربیان ورزش شهر مشهد را مورد بررسی قرار داد. نمونه مورد مطالعه، ۲۸۶ نفر از دبیران ورزش در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را شامل میشد، که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای بودند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی بالا، سبب تقویت و پیشرفت سلامت روانی میشود، به طوری که توان همدلی با دیگران، سازش اجتماعی، بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی، مشکلات بین شخصی را کاهش داده و این وضعیت، زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم میسازد.
ریاحی(۱۳۹۲) پژوهشی با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر مهارتهای روانی نوجوانان ورزشکار انجام داد. به این منظور ۸۰ دانشآموز(۴۰ دختر و ۴۰ پسر) به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. برنامه آموزش مهارتهای هوش هیجانی به ورزشکاران نوجوان طی ۱۰ جلسه انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری مانند همسانی واریانسها، آزمون کلوموگروف اسمیرنوف و آزمون t مستقل(مقایسه میانگینهای دو گروه براساس تفاضل میان نمرههای پیشآزمون از پسآزمون) استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگینهای پسآزمون دو گروه در ۴ مؤلفه هوش هیجانی(خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه) و مهارتهای روانی وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد آموزش مهارتهای هوش هیجانی یکی از بخشهای مهم آمادگی روانی به شمار میرود که لازمه دستیابی به اجرای ورزشی است.
ادوارد[۵۸](۲۰۰۰) نشان داد که هوش هیجانی با افسردگی و اضطراب همبستگی منفی دارد.
اوکادا و رولاندا[۵۹](۲۰۰۰) نشان دادند که اضطراب، افسردگی، خوشبینی و عزت نفس ازجمله شاخصهایی هستند که باهوش هیجانی ارتباط معنیداری دارند.
کارسون، کارسون و بیرکن[۶۰](۲۰۰۰) در تحقیقی به بررسی رابطه هوش هیجانی با شخصیت مبتکر، عامل کنترل شخصی و فرسودگی هیجانی پرداختند. نتایج نشان داد بین هوش هیجانی و فرسودگی هیجانی رابطه منفی و معناداری موجود است
سالووی(۲۰۰۰) نشان داد که بین هوش هیجانی ادارک شده و عملکردهای روانی و بین شخصی رابطه معناداری وجود دارد. به نحوی که هوش هیجانی بالا، با افسردگی و اضطراب اجتماعی کمتر، همدلی و رضایت بین شخصی بیشتر و سبکهای مقابلهای سازش یافته تر همسو است.
سارنی[۶۱](۲۰۰۰) در تحقیقی نشان داد که کارکنان باهوش هیجانی بالاتر شادابتر، بانشاطتر و سرزندهتر و همچنین نسبت به زندگی خوشبینتر و در برابر استرس و فرسودگی شغلی مقاومتر بودند.
سیاروچی[۶۲](۲۰۰۱) در پژوهشی به این نتیجه رسید برخی از مؤلفههای هوش هیجانی افراد را از استرس محافظت میکند و به سوی سازگاری بهتر سوق میدهد.
اسلاسکی، کارت و رایت اندرسون[۶۳](۲۰۰۲) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین آموزش هوش هیجانی و ارتقاء تندرستی و بهزیستی و تحمل استرس مدیران رابطه مثبت وجود دارد.
کیار[۶۴] (۲۰۰۲) در پژوهشی دریافت که هوش هیجانی نقش مهم و منحصر به فردی در درک ارتباط بین استرس و مؤلفههای بهداشت روانی دارد. به عبارت دیگر برخی از مؤلفههای هوش هیجانی افراد را از استرس محافظت میکند و بهسوی سازگاری بهتر سوق میدهد. به طور کلی به نظر میرسد که هوش هیجانی نقش مؤثری در سلامت روان دارد. در واقع هوش هیجانی از طریق سبکهای حل سازندهای مسئله سازنده بر سلامت روان افراد تأثیر میگذارد. افراد دارای هوش هیجانی بالا به خود متکیترند. نگرش مثبتتری دارند و تمایل بیشتری برای رویاروی با مشکلات دارند این فرد در موقعیتهای تهدیدزا کمتر احساس تنهایی کرده و برای حل مشکلات از مقابله فردی- اجتماعی بیشترین سود را میبرند.
اندرسون[۶۵](۲۰۰۲) در پژوهشی دریافت که هوش هیجانی مهم و منحصر به فردی در درک بین استرسها و سه مؤلفه سلامت روانی شامل افسردگی ناکامی و افکار خودکشی دارند.
دوگاس[۶۶](۲۰۰۴) در پژوهشی نشان داد که باورهای مثبت در مورد نگرانی به طور منحصر به فردی نشانههای افسردگی و اضطراب را پیشبینی میکند.
واگنر و مورس[۶۷](۲۰۰۴) در مطالعهای، پرسشنامه احساس شایستگی و کفایت همراه با آزمون هوش هیجانی بار- ان بر روی یک نمونه ۳۲۵ نفری از دانشجویان دو کشور آمریکا و کانادا اجرا شد، نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و عواملی که حاکی از سلامت روانی است رابطه بسیار نزدیک و معناداری وجود دارد.
آستین(۲۰۰۴) در تحقیقات خود نشان داد که بخشهای هوش هیجانی، پیشبینهای معتبری از شاخصهای سلامت روان و عملکرد بین فردی هستند. در دهههای اخیر، به رابطه بین هوش هیجانی و رفتارهای که منجر به سلامتی میشوند و سلامت روان علاقه نشان داده شده است. هوش هیجانی رابطه منفی با ناراحتی روانشناختی دارد و رابطه مثبتی با کیفیت زندگی و رضایت از زندگی و سیستم اجتماعی قوی دارد
هاملین[۶۸](۲۰۰۵) بین هوش هیجانی با ثبات هیجانی ارتباط معنیداری بدست آورد.
آنتسین[۶۹](۲۰۰۵) در پژوهشی بر روی دانشجویان نشان دادند که هوش هیجانی بهطور قویتری با اندازه و کیفیت شبکه اجتماعی ارتباط دارد، اما کیفیت شبکه اجتماعی رضایت از زندگی و وضعیت بهداشتی بهطور قویتری با شخصیت مرتبط بودند.
مایر( ۲۰۰۵؛ به نقل از نریمانی،۱۳۸۷) در تحقیق خود مشخص کرد که هوش هیجانی رابطه منفی با افسردگی، اضطراب اجتماعی و گزارش علائم بیماریهای روانشناختی و رابطه مثبتی با رضایت از زندگی و عملکرد بهتر در تکالیف و مشکلات شناختی کمتر و تفکر روشنی در طی تمرینات ورزشی دارد.
بار- ان(۲۰۰۵) در مطالعهای که به منظور هنجاریابی آزمون هوش هیجانی انجام گرفت، نشان داد، به عنوان یکی از ملاکهای روایی و پایایی آزمون، همبستگی آن با آزمون فهرست تجدیدنظر شده نشانگان(SCL-90) که برای اندازهگیری سلامت روانی به کار میرود، بر روی جمعیت نسبتاً زیادی از دانشجویان و افراد عادی آمریکا و آفریقای جنوبی، رابطه نیرومند و معناداری بین تمام مؤلفههای آزمون(SCL-90) و آزمون هوش هیجانی به دست آمد.
پرلینی و هالورسون[۷۰] (۲۰۰۶) هوش هیجانی بازیکنان هاکی و افراد معمولی را در یک تحقیق زمینهای با هم مقایسه کردند(هوش هیجانی در بازیکنان هاکی لیگ برتر)، آنها نتیجه گرفتند که بازیکنان هاکی، هوش هیجانی بالاتری در مقایسه با افراد عادی دارند و همچنین هوش هیجانی بهطور مثبت با عملکرد ورزشکاران در حین بازی مرتبط بود. در این تحقیق، هوش هیجانی به عنوان پیشبین مهم برای عملکرد بازیکنان شناخته شد.
ساکلوفسکه[۷۱] (۲۰۰۷) در یک تحقیق زمینهای تحت عنوان “رابطه بین هوش هیجانی، شخصیت و تمرینات ورزشی” نتیجهگیری کرد که، هوش هیجانی، پیشبین روابط بین شخصیت و رفتار در تمرین ورزشی است. همچنین، نشان داد که تفاوت معنیداری بین هوش هیجانی در ورزشکاران و غیر ورزشکاران وجود دارد و سطح هوش بین فردی که جزئی از هوش هیجانی است، در ورزشکاران ورزشهای تیمی نسبت به ورزشکاران ورزشهای انفرادی بالاتر است. همچنین، رابطه مثبتی بین هوش هیجانی و سطوح بالای سلامت جسمانی خود ارزیابی شده نشان داده شده است.
کالافات[۷۲](۲۰۰۷) در پژوهشی بدست آوردند که افرادی که در تنظیم عواطف مهارت دارند از حمایت اجتماعی بالایی برخوردارند و همین حمایت اجتماعی شخص را از ابتلا به افسردگی و اندیشه خودکشی حفظ می کند.
سیاروچی، دنیز و اندرسون[۷۳](۲۰۰۸) در مقالهای با نام هوش هیجانی رابطه بین استرس و سلامت روان را تعدیل میکند، برای فهم رابطه بین هوش هیجانی، استرس و سلامت روان مطالعهای بر روی ۳۰۲ نفر از دانشجویان دانشگاه به روش مقطعی به انجام رساندند. نتایج نشان داد که بزرگسالان و افرادی که به ویژه در مدیریت و اداره عواطف و هیجانهای خود و دیگران عملکرد خوبی داشتند از حمایت اجتماعی و احساس رضایتمندی بیشتری برخوردار بودند. این حمایت میتواند نقش حفاظتی مهمی در برابر افسردگی، اضطراب و دیگر مشکلات روانی ایفا کند.
هاگرتی[۷۴] (۲۰۱۲) در پژوهشی رابطه بین هوش هیجانی، ویژگی شخصیتی، توانایی شناختی با سلامت روان در دبیران ورزشی یکی از مناطق کانادا را مورد بررسی قرار داد. ۱۵۰ نفر از دبیران در پژوهش شرکت داده شدند. نتایج نشان داد دبیرانی که نمره بالایی در هوش هیجانی، ویژگی شخصیتی و توانایی شناختی کسب کرده بودند، از سلامت روان بالاتری برخوردار بودند. در بین این سه متغیر، هوش هیجانی همبستگی بالاتری با سلامت روان داشت و با قدرت بیشتری واریانس سلامت روان را پیشبینی میکرد.
کاپلیانی[۷۵](۲۰۱۲) اثر آموزش مؤلفههای هوش هیجانی بر افزایش سلامت روان مربیان مدارس فوتبال ایتالیا را مورد بررسی قرار داد. تعداد ۱۰۰ نفر را- که در چند فاکتور همتاسازی شده بودند- انتخاب و در دو گروه ۵۰ نفری، یک گروه آموزش و یک گروه گواه قرار داد. بعد از برگزاری یک دوره آموزش ۲۰ جلسهای، صرفاً برای گروه آموزش، مجددا وضعیت سلامت روان هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که میانگین سلامت روان گروه آموزش نسبت به قبل از ارائه آموزش، از پیشرفت قابل ملاحظهای برخوردار شده است، اما گروه گواه هیچگونه تغییری نداشته است.
درموف[۷۶] (۲۰۱۳)تعیین رابطه هوش هیجانی(ادراک، کنترل، کاربرد و فهم هیجانات) با سلامتی جسمی و روانی در بین کارکنان یک سازمان ورزشی در کشور آلمان را مورد بررسی قرار داد. نمونه پژوهش شامل ۱۲۰ نفر بود که به روش تصادفی طبقهای انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد، هر چه کارکنان خودآگاهی فردی و اجتماعیشان بیشتر میشود و بر هیجانات خود احساس کنترل بیشتری میکنند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی شده و بالطبع از سلامت جسمی بیشتری برخوردار میشوند، نهایتا عملکرد و سازگاری اجتماعی بیشتری دارند.
آرمونگ[۷۷](۲۰۱۱) رابطه مهارتهای ارتباطی و سلامت روان در ورزشکاران معلول پارالمپیکی را مورد بررسی قرار داد. بر این اساس یک گروه ۱۲۶ نفری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج نشان داد که ورزشکارانی که در تعاملات ورزشی و زندگی شخصی خود، از قدرت گوش دادن بالایی برخوردارند و همچنین توانایی ارتباط کلامی بالایی دارند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی میشوند. بعلاوه اینکه این ورزشکاران از عملکرد اجتماعی بهتری برخوردارند.
فصل سوم
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت pipaf.ir مراجعه نمایید. |
More Stories
علمی : بررسی تاثیر اعتبار هیأت مدیره بر ارائه مجدد صورت های مالی- قسمت ۶۷
سامانه پژوهشی – بررسی تاثیر اعتبار هیأت مدیره بر ارائه مجدد صورت های مالی- قسمت ۵۵
بررسی تاثیر اعتبار هیأت مدیره بر ارائه مجدد صورت های مالی- قسمت ۴۰